فریبا فرزام، مدیر مرکز اسناد و کتابخانه پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در یادداشتی نوشت: المسالک و الممالک، اثر ارزشمند استخری، از مهمترین کتابهای جغرافیایی سدۀ ۴ قمری است که اطلاعات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سرزمین های اسلامی از هند تا آفریقا را به دقت توصیف و با ترسیم نقشهها تکمیل کرده است. وجود نسخه های خطی متعدد از این اثر در کتابخانه ها و موزه های جهان، ترجمه آن به زبانهای مختلف و چاپهای مکرر کتاب تا قرون اخیر گویای اهمیت این اثر است.
قدیمیترین نسخه خطی المسالک و الممالک به زبان فارسی ترجمهای کهن از قرن پنجم و ششم قمری است که به خط نسخ محمدبن سعدبن محمد نخجوانی معروف به ابن ساوجی درسال ۷۲۶ ق در اصفهان کتابت شده و دارای ۲۷۵ صفحه در ابعاد ۹/۲۲*۸/۳۰ سانتیمتر، بر روی کاغذ دولتآبادی نگاشته شده و ۱۲ سرلوح و ۲۰ نقشه رنگی دارد. این نسخه در قدیم به کتابخانه بقعۀ شیخ صفیالدین اردبیلی تعلق داشته، از آن جا به کتابخانه دولت علیه ایران و سپس با تأسیس موزۀ ایران باستان به این موزه انتقال یافته است و اکنون به شماره ۳۵۱۵ در موزه ملی ایران نگهداری میشود. پروندۀ این اثر در سال ۱۳۸۶ برای ثبت در فهرست حافظۀ جهانی به یونسکو معرفی شد ولی پذیرفته نشد.
قدیمیترین نسخۀ شناخته شده به زبان عربی که دارای تاریخ است به خط نسخ در سال ۵۶۹ ق کتابت شده و دارای ۷۵ برگ در ابعاد ۱۹*۲۵ و ۲۰ نقشه جغرافیایی است. این نسخه با شمارۀ Ms-orient-A-۱۵۲۱ در کتابخانه گوتا در آلمان نگهداری میشود.
در آذرماه ۱۳۹۲ دو نسخۀ فارسی و عربی در قالب یک پروندۀ مشترک برای ثبت در فهرست منطقهای آسیا و اقیانوسیه حافظۀ جهانی ارسال شد و به ثبت رسید. اسفند ۱۳۹۲ پروندۀ ثبت مشترک المسالک و الممالک از ایران با کوشش بسیار برای جلب نظر و اخذ مشارکت کتابخانۀ گوتا به دبیرخانۀ حافظۀ جهانی ارسال شد. پس از دورۀ دو سالۀ ارزیابی آثار پیشنهادی، ثبت این اثر مهم در فهرست بینالمللی حافظۀ جهانی در سال ۱۳۹۴ اعلام شد.
نخستین بار، متن عربی المسالک و الممالک را مولر در سال ۱۸۳۹ برای چاپ عکسی برگزید. سپس دخویه در سال ۱۸۷۰ بر اساس سه نسخه موجود در کتابخانههای اروپا به تصحیح انتقادی المسالک و الممالک اقدام کرد و انتشارات بریل در لایدن آن را به چاپ رساند. از این چاپ تا سال ۱۹۲۷، ۹ بار دیگر افست شد ولی این چاپ، نقشههای جغرافیایی را در بر نداشت.
بار دیگر نسخه عربی المسالک و الممالک را محمد شفیق غربال با تحقیق و مقدمه محمد جابر عبدالعال الحینی، با توجه به چاپ دخویه و با استفاده از سه نسخه خطی در ۱۳۸۱ق/ ۱۹۶۱م در قاهره به چاپ رسانید. در این چاپ ۲۰ نقشه سیاه و سفید از مجموع پنج نسخه خطی موجود در کتابخانههای عربی و اروپایی ارائه شد.
۶ سده پس از تألیف المسالک و الممالک، در اوایل سدۀ ۱۱ قمری در روزگار سلطان محمد سوم عثمانی، این اثر به ترکی ترجمه شد. ۱۸۴۲ مادینی آن را به ایتالیایی ترجمه کرد و مُرتمَن در سال ۱۸۴۵ آن را به آلمانی برگرداند.
نسخۀ ترجمه فارسی این کتاب را ایرج افشار در سال ۱۳۴۰ش تصحیح کرد و به چاپ رساند و تا سال ۱۳۶۸ سه بار تجدید چاپ شد. نسخه اساس او برای این چاپ، پس از بررسی ۱۸ نسخه دیگر در کتابخانههای مهم جهان، نسخۀ موزۀ ملی ایران بود. ترجمه فارسی دیگری از این اثر متعلق به تُستَری در پایان قرن هفتم، بار دیگر به همت ایرج افشار در سال ۱۳۷۳ تصحیح و منتشر شد. این نسخه با تاریخ کتابت ۶۹۶ق را سر گور اوزلی در سال ۱۸۱۱ در شیراز خریده بود و با شماره ۳۹۶ در کتابخانه بادلیان نگهداری میشود.
استخری، بر خلاف اقالیم هفتگانه، سرزمینهای اسلامی را به ۲۰ اقلیم تقسیم کرد. او سرزمینهایی را که به آنها سفر کرده و از نزدیک دیده بود در کتاب خود توصیف میکند. چنانکه میگوید به حکم آنکه خانه کعبه ناف زمین است و خدای عزوجل در قرآن آن را امالقرا نامیده و آن خانه، خانه خدا و قبله مسلمانان است که در دیار عرب قرار دارد، از آن دیار آغاز میکند و پس از آن به دریای پارس میپردازد به حکم آنکه بر دیار عرب میگردد و از آن پس به ترتیب با زمین مغرب، دیار مصر، شام، دریای روم (مدیترانه)، دیار جزیره (شمال بینالنهرین)، دیار عراق (جنوب بینالنهرین)، دیار خوزستان، دیار پارس، دیار کرمان، بلاد سند و هند، آذربایگان، کوهستان، دیلمان، ولایت خزر، بیابان میان پارس و خراسان، سیستان، خراسان و ماوراءالنهر به پایان میبرد. همچنین از حبشه (اتیوپی)، زنگبار (سواحل شرقی افریقا) و برخی دیگر از مناطق قارۀ آفریقا سخن میگوید. این اطلاعات که در آثار جغرافیایی پیش از او وجود ندارد، این اثر را منحصر به فرد کرده است.
استخری در مورد مرزها، شهرها، مسافتها و راههای ارتباطی، دربارۀ مسائل فرهنگی و اجتماعی اقوام هر ناحیه و دین و مذهب آنان، محصولات کشاورزی، تجارت، صناعت و پیشه مردم، آثار و بناهای هر منطقه مانند دژها، آتشکدهها و شهرهای حصین مطالب و دانستنیهای سودمندی ارائه میکند.
از ویژگیهای مهم این اثر نقشههای آن است که شیوه نقشهنگاری قدیم را نشان میدهد. استخری در این کتاب نقشههایی بر اساس شیوه ابوزید بلخی در صورالاقالیم طرح کرده است و چون از ابوزید بلخی که نماینده مکتب و سنتی نو در جغرافیای ایرانی و اسلامی بود، تاکنون اثری بدست ما نرسیده، میتوان استخری را حافظ، تکمیلکننده و انتقالدهندۀ این مکتب و سنتنو برای جغرافیانگاران دانست.
انتهای پیام/

نظر شما